نگاهی به تابستان 93
مهمونی های خانواده عسلم من توی ماه رمضون حالم زیاد خوب نبود و نتونستم تو مهمونی های این ماه ازت عکس بگیرم عوضش بعدش که دایی نادر اینها اومدن و همه بازم مهمونی دادن ازت عکس گرفتم تا وقتی نگاهش میکنی یاد اون روز بیفتی و خوشحال بشی.البته روزهای اول خاله نعیم و مامان جون اینها مشهد بودن و تو مهمونیهای حضور نداشتن اما جاشون حسابی خالی بود... خونه خاله فهیمه و تولد دخترخاله ای آی جون اینم از فرشته کوچولوهای ما... خونه دای دای اینها و پارلای ورزشکار ما چقدر هم صندلی ریاست بهت میاد عزیز دلم. پارلا ودخترخالش ال آي توخونه ي داي داي نوبت مهمونی ما که تو سفره خانه سنتی ساحل بود...