یه خبر که پارلا رو به آرزوش رسوند
19خرداد متوجه یه موضوع مهم تو زندگیمون شدیم اینکه خدا یه مهمون یا بهتر بگم مسافر کوچولو بهمون داده و باید منتظر و آماده بشیم تا خدا یکی دیگه از فرشته های خوبش رو زمینی بکنه و بده بهمون و تو رفتی زیر بار یه مسئولیت بزرگ به اسم آبجی شدن و خوشبختانه آمادگیش رو داری همش از خدا میخواستی یه نی نی بهمون بده و خدا هم که صدای فرشته هاش رو میشنوه و صدای تو رو هم شنیده و داره آبجیت میکنه وقتی بهت گفتیم خیلی خوشحال شدی و فکر میکردی دقیقا یه نی نی به سن و شکل و جنس طاها (پسر عموی دوست داشتنیت) بهمون میده که اسمش هم طاها میشه و ما همش داریم آماده میکنیمت که بابا نی نی اولش خیلی کوچولوتره و زشته و کم کم با مراقبت ماها بزرگتر و خوشگلتر و دوست ...