ماجراهای پارلا و آرمین
یواش یواش داری یاد میگیری با هم بازی های هم سن و سال خودت بازی منی و با آرمین داری جور میشی اما چه جور شدنی...
نگیر آقاپس حداقل شطرنجیش کن
تازگی ها یاد گرفتی همه رو میبوسی تا حرفت رو گوش کنه
این هم خرداد ماه 90 بود که عادت کردین وقتی میریم خونه مامان نسرین جون زود میرین تو اون کشو یا توی کمد میشینین و اونجا رو کردین واسه خودتون اتاق بازی مامان جون هم اونجا رو خالی کرده تا راحت تر بازی کنین
پارلا و آرمین در چشن تولد عموجون (آذر 90)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی