پارلاپارلا، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره

پارلا درخشش زندگی ما

نوروز 91

1392/7/21 17:51
نویسنده : مامان پارلا
168 بازدید
اشتراک گذاری

عید امسال رو قرار گذاشته بودیم با دای دای اینها و آنا اینها و خاله نعیمه اینها بریم مسافرت میخواستیم بریم شمال. لحظه سال تحویل رو که حدود 9 صبح بود رو تو جاده بودیم حوالی سرابچشمکتو ماشین بودیم کمی مونده به تحویل بابا پارک کرد و پشت فرمون دستهای هم رو گرفتیم و دعای یا مقلب رو خوندیم و تو هم باهامون تکرار کردی بعد سال تحویل شدهوراهوراروبوسی کردیم و یه شیرینی خوردیم و حرکت کردیم قرار بود یه جایی واسه صبحانه نگه داریم که وقتی همه رسیدیم اونجا با همه روبوسی کردیم و سال نو رو تبریک گفتیم و عیدی هامون رو از آنا وآقاجون گرفتیمنیشخند و خلاصه بعد از صبحانه شیرینی عید رو نوش جان کردیمابلهامسال یک عید متفاوت و بدون سفره هفت سین داشتیم که به نوبه خودش یکی از بهترین و به یاد موندنی ترین عیدهامون بود ایشالا سال خوبی رو شروع کنیم و واسه همه سال موفق و پرباری باشه

خلاصه رفتیم و رفتیم تا به فومن رسیدیم حدود 4 شب موندیم که هر روز رو به یه جای دیدنی رفتیم و حسابی گشتیم و خوش گذروندیماوهفکر کنم به تو بیشتر از همه خوش گذشت چون عاشق دای دای و آرمان هستی و تا میتونستی باهاشون بازی کردی و خیلی از راه رو هم تو ماشین اونها بودی اما ارمیا زیاد از ماشین سواری طولانی خوشش نیومده و حسابی کفر مامان و باش رو درآوردهکلافهوای قربونش برم خسته شده دیگه چیکارکنهبغل

این هم مرور تصویری بر اون روزهای قشنگ و پرخاطره

ماسوله

جاده ماسوله به فومن

پارک فومن

ساحل زیبای بندر انزلی

این هم آرمان در حال شن بازی

و حمام شن آرمان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

بابای پارلا جون
21 مهر 92 19:12
یادش بخیر دخترم