پارلاپارلا، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره

پارلا درخشش زندگی ما

عاشورای 92

1392/11/16 22:16
نویسنده : مامان پارلا
279 بازدید
اشتراک گذاری

واسه تعطیلات تاسوعا و عاشورا دایی نادر اینها اومدن تبریزهورا آخ که چقدر دلمون براشون تنگ شده بودبغل بچه ها هم واقعا مرد شده بودنعینک آخه من نزدیک 1 سال بود ندیده بودمشونگریه این عروسک خوشگل سرخپوست  رو هم واسه تو گرفته بودنقلبخجالت که اسمش رو گذاشتی قره قیز(دختر مشکی)سوال

این عروسک رو هم سری قبل برات گرفته بودنخجالت که اسم اون رو هم گذاشته بودی توپولابله

دستشون درد نکنهقلبماچچشمکخجالت

عاشورای امسال رو هم مثل هرسال رفتیم خونه خواهر حاج عمو و از اونجا با دسته اومدیم بیرون. کلا روز عاشورا همه یه جوری آواره خیابونن و کمتر کسی وقت میکنه نماز ظهر عاشورا و ... بخونه کاش اصلا اینجوری نمیشد و همه بیشتر توی مساجد و حسنیه ها عزاداری میکردن اما...

خلاصه اینم پارلا خانم گل گلاب ما...

عصر رفتیم خونه آنا چون قرار بود دایی نادر اینها برگردن و ما هم رفتیم واسه خداحافظی وقتی داشتیم از خونه آنا برمیگشتیم طرف خونه آنا یه ماشین دیدیم که با سلیقه تمام ماشینش رو شمع زده بود و آروم تو خیابونها میچرخید دوربین تو دم دست بود و بابا زود ازش یه عکس گرفت آخه هم برامون جالب بود و هم عجیب یه جورایی هم آدم رو احساساتی میکرد خو.ب اینم یه جورشه دیگهسوال

این تویی تو مراسم عزاداری محرم که تو مهدتون برگذار شده بود اونام دوستات هستن که با سمت چپت خیلی صمیمی هستی و اسمشم مبینا هست

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)