پارلاپارلا، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره

پارلا درخشش زندگی ما

پارلا مدل عکاسی بابا می شود

1392/8/9 20:01
نویسنده : مامان پارلا
552 بازدید
اشتراک گذاری

تو یه سوژه حسابی واسه بابا بودی و همش باهات تمرین مدل و نور و... میکردبازنده توهم که عاشق مدل دادن و... بودی زیاد غر نمیزدی و باهاش راه میومدیچشمک

خیال باطلخیال باطلخیال باطلخیال باطلخیال باطلخیال باطلخیال باطلخیال باطلخیال باطلخیال باطلخیال باطل

ناقلا میخوای لاک بزنی؟

خانم دکتر تو کتابتون چی نوشته که متعجب شدین؟چشمک

جدی جدی اینطوری نوشته؟تعجبخنده

 

تو خیلی توی جو مدل و لباس و... بودی و وقتی عینک آفتابی میزیدی دیگه کلا فازت عوض میشدسوال

 

یه بوس به بابایی بندازماچ

مرسی بوست خیلی چسبیدبغل

منو چقدر دوست داری؟ با دستت نشون بده...

 

چیه پارلا چی شده خسته شدی؟مشغول تلفن

بابا اخمات رو واکن که اصلا بهت نمیادخنده

مامان من که اخم نکردم فقط میخوام بدونم چند سالمهسوالحالا که کمکم نمیکنین و نمیگین خودم حساب میکنمزبان

وای مامان من چقدر بزرگمسوال

قهقههقهقههقهقههقهقههبابا اشتباه حساب کردی بازم بشمار

اینقدر؟؟؟!!!!سوال

این چی؟؟؟!!!سوالسوال

مطمئنی؟؟؟؟ دروغ نگی ها مامانی...اوه

 

تا لباس نو میدیدی و میپوشیدی میرفتی تو فاز مانکنی و هی مدل میدادی و بابا هم فوری سوء استفاده میکرد و هزار تا عکس ازت میگرفت

اینجا میخواستیم بریم خونه دختر خاله مینا که خونه خریده بودن و مهمونی داده بودن تو هم که پیرهن تو تنت دیده بودی رفته بودی تو فاز ژست دادن

هر جا هم میریم دوستداری با خودت عروسک ببریگریه

 

مامان: خوب پارلا حالا بگو منو چقدر دوست داری؟

مامان: چیتعجبهمش اینقدر؟دل شکستهاسترساسترس

پارلا: شوخی کردم...

پارلا: اصلا دوست ندارم....دروغگو

مامان: چی اصلا دوستم نداری؟تعجبتعجبتعجبدل شکستهدل شکستهدل شکستهدل شکسته

پارلا: شوخی کردم مامانی خودت میدونی که خیلی دوست دارمقلب

مامان: اوهاوه وای پارلا زودتر میگفتی خوبکلافهداشتم سکته میکردماوه

پارلا: ماااا اینیم دیگهزبان

مامان: پارلا داری فیلم خودت رو نگاه میکنی؟ بده منم ببینمخوشمزه

پارلا: نه نمیدممشغول تلفن

مامان: بده خوب چی میشه؟

پارلا: نمیشهاز خود راضی

مامان:گریهگریهگریهگریهگریه

پارلا:

مامان:گریهگریهگریهگریهگریه

پارلا: ای بابا... مامان انداختمش بگیر....(من مودبتر از این حرفام شوخی کردم بفرمایین)قلب

مامان: این انار جایزه تو دخمل گلاز خود راضینیشخندچشمک

 

فرشته آسمونی برام از اون بالا بالاها بگو...

 

پارلا سرآشپز میشود

 

بازم آبش کمه بده خودم بریزم بابا...

حالام نمکش کمه...

(پارلا تو خودت کوه نمکی گلم همینجوریش شوری....)ماچ

بذار بچشم ببینم چطور شد

حالا خوشمزه تر شد

بعد در ظرفمون رو میذاریم تا حسابی جابیفته

پارلا پلومون آماده هستش.....نوش جانچشمک

پارلا اگه بره ساحل...

 

عافیت باشه جیگر

بابایی غیرتی میشود...و مینویسد:

بابام پیس ایشدی ممشیوی گوی ایچریهخجالت

وای وای سرما خوردی بدو برو لباس بپوش...

 خدا قوتخنده

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)