پارلا مدل عکاسی بابا می شود
تو یه سوژه حسابی واسه بابا بودی و همش باهات تمرین مدل و نور و... میکرد توهم که عاشق مدل دادن و... بودی زیاد غر نمیزدی و باهاش راه میومدی
ناقلا میخوای لاک بزنی؟
خانم دکتر تو کتابتون چی نوشته که متعجب شدین؟
جدی جدی اینطوری نوشته؟
تو خیلی توی جو مدل و لباس و... بودی و وقتی عینک آفتابی میزیدی دیگه کلا فازت عوض میشد
یه بوس به بابایی بنداز
مرسی بوست خیلی چسبید
منو چقدر دوست داری؟ با دستت نشون بده...
چیه پارلا چی شده خسته شدی؟
بابا اخمات رو واکن که اصلا بهت نمیاد
مامان من که اخم نکردم فقط میخوام بدونم چند سالمهحالا که کمکم نمیکنین و نمیگین خودم حساب میکنم
وای مامان من چقدر بزرگم
بابا اشتباه حساب کردی بازم بشمار
اینقدر؟؟؟!!!!
این چی؟؟؟!!!
مطمئنی؟؟؟؟ دروغ نگی ها مامانی...
تا لباس نو میدیدی و میپوشیدی میرفتی تو فاز مانکنی و هی مدل میدادی و بابا هم فوری سوء استفاده میکرد و هزار تا عکس ازت میگرفت
اینجا میخواستیم بریم خونه دختر خاله مینا که خونه خریده بودن و مهمونی داده بودن تو هم که پیرهن تو تنت دیده بودی رفته بودی تو فاز ژست دادن
هر جا هم میریم دوستداری با خودت عروسک ببری
مامان: خوب پارلا حالا بگو منو چقدر دوست داری؟
مامان: چیهمش اینقدر؟
پارلا: شوخی کردم...
پارلا: اصلا دوست ندارم....
مامان: چی اصلا دوستم نداری؟
پارلا: شوخی کردم مامانی خودت میدونی که خیلی دوست دارم
مامان: وای پارلا زودتر میگفتی خوبداشتم سکته میکردم
پارلا: ماااا اینیم دیگه
مامان: پارلا داری فیلم خودت رو نگاه میکنی؟ بده منم ببینم
پارلا: نه نمیدم
مامان: بده خوب چی میشه؟
پارلا: نمیشه
مامان:
پارلا:
مامان:
پارلا: ای بابا... مامان انداختمش بگیر....(من مودبتر از این حرفام شوخی کردم بفرمایین)
مامان: این انار جایزه تو دخمل گل
فرشته آسمونی برام از اون بالا بالاها بگو...
پارلا سرآشپز میشود
بازم آبش کمه بده خودم بریزم بابا...
حالام نمکش کمه...
(پارلا تو خودت کوه نمکی گلم همینجوریش شوری....)
بذار بچشم ببینم چطور شد
حالا خوشمزه تر شد
بعد در ظرفمون رو میذاریم تا حسابی جابیفته
پارلا پلومون آماده هستش.....نوش جان
پارلا اگه بره ساحل...
عافیت باشه جیگر
بابایی غیرتی میشود...و مینویسد:
بابام پیس ایشدی ممشیوی گوی ایچریه
وای وای سرما خوردی بدو برو لباس بپوش...
خدا قوت